(مدح قمر بنی هاشم)
بر عهد خود ز روی محبت وفا نکرد
تا سینه را نشانه ی تیر بلا نکرد
تا دست رد به سینه ی بیگانگان نزد
خود را مقیم درگه آن آشنا نکرد
تا هر دو دست را به ره حق ز کف نداد
در کوی عشق خیمه ی دولت به پا نکرد
تا از صفای دل نگذشت از صفای آب
خود را مدام قبله ی اهل صفا نکرد
شرح غم شهادت او را به نینوا
نشنید کس که چون نی محزون نوا نکرد
تا داشت جان ز جانب مقصود تافت رخ
تا داشت دست، دامن همّت رها نکرد
خالی نگشت کشور اِلا ز خیل کفر
تا دفع خصم دوست به شمشیر لا نکرد
در راه دوست از سر و مکان گذشت
و ز بذل جان خویش در این را ابا نکرد
از پشت زین به روی زمین تا نیوفتاد
از روی غم ، برادر خود را صدا نکرد
ره را به خصم با تن بی دست بست لیک
لب را به آه و ناله و افسوس وا نکرد
دل سوخت زین الم که به میدان کارزار
دشمن هر آنچه تیر به او زد خطا نکرد
ام البنین که مظهر صبر و شکیب بود
غیر از فراق ، قامت او را دو تا نکرد
غافل ز مهر دوست چو (پروانه) نیست هان
کاری که عشق کرد به مس کیمیا نکرد
محمد علی مجاهدی (پروانه)
ز ,نکردتا ,روی ,ی ,دوست ,خصم ,را به ,ز روی ,او را ,خود ز ,از صفای
درباره این سایت