محل تبلیغات شما

(حسین)

ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا، جان، فدای تو

ای کشتهٔ فضیلت، جان کشتهٔ غمت
وی مرده ی مروت، میرم به پای تو

محبوب ما، گزیدهٔ حق، صفوهٔ نبی‏‌ست
مفتون تو، فدایی تو، مبتلای تو

از بس که در غم دل مظلوم سوختی
یک دل ندیده‌‏ام که نسوزد برای تو

چرخ کهن که کهنه شود هر نوی از او
هر ساله نو کند ره و رسم عزای تو

هر بی‌نوا نوای عدالت ز تو شنید
برخاست تا نوای تو از نینوای تو

برهان هستی ابدی، شوق تو به مرگ
میزان ادّعای نبی، مدّعای تو

روی تو از بشارت جنت به روشنی‌‏ست
آیینه‌ ای تمام‌نمای از خدای تو

نگریختی ز مرگ چو بیگانه، تا گریخت
مرگ از صلابت دل مرگ‌آشنای تو

آزاده را به مهر تو در گردش است خون
زین خوب‌تر نداشت جهان، خون‌بهای تو

ما را بیان حال تو بیرون ز طاقت است
در حیرتم ز طاقت حیرت‌فزای تو

هرجا پر از وجود تو، در گفتگوی توست
هرچند از وجود تو خالی‌‏ست جای تو

آن کشتهٔ نمرده تویی، کز نبرد خویش
مغلوب توست، دشمن غالب‌نمای تو

هرکس به خاک پای تو اشکی نثار کرد
زین بِهْ چه گوهری‏‌ست که باشد سزای تو؟

پیدا ز آزمایش اصحاب پاک توست
تعویذ حق به بازوی مرد‌آزمای تو.

غم نیست گر به چشم شقاوت‌‌نمای خصم
کوتاه بود، عمر سعادت‌فزای تو

چون صبح، زندگانی روشن‌دلان دمی‌‏ست
اما دمی که باعث احیای عالمی‌ست»*

سید کریم امیری فیروزکوهی

*صائب تبریزی

نان گران است؟ ما نمیدانیم

می‌گوید از شکستن سرو تناورش

یارب به قدر قدر تو نشناختم تو را

تو ,ز ,دل ,کشتهٔ ,تو، ,ای ,به مهر ,از وجود ,تو از ,ز طاقت ,داده به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها