محل تبلیغات شما

(نشناختم تو را)

یارب به قدر قدر تو نشناختم تو را
در حد فکر کوته خود ساختم تو را

تا خلق را فریب دهم از ره هوس
صد جا میان معرکه انداختم تو را

گفتم که بر سرایر ین واقفی
اما به نرد بی‌خبری باختم تو را

گاهی به بام مسجد و گه بر فراز دیر
دادم ندای یارب و افراختم تو را

تصویری از قیاس و گمان داشتم به سر
کز آب و رنگ واهمه پرداختم تو را

دردی‌ست رنج غفلت و رنجی‌ست درد جهل
افسوس با تو بودم و نشناختم تو را

غلامحسین جواهری (وجدی)

نان گران است؟ ما نمیدانیم

می‌گوید از شکستن سرو تناورش

یارب به قدر قدر تو نشناختم تو را

تو ,قدر ,نشناختم ,یارب ,گمان ,قیاس ,نشناختم تو ,قدر قدر ,تو نشناختم ,به قدر ,قدر تو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

.